در واكنش به حملات اخير دايره مذاهب (نهاد امنيتي برخورد با اديان و مذاهب) نسبت به جمعيت ال ياسين و معلم بزرگ تفكر استاد ايليا «ميم»، پيروان و شاگردان استاد ايليا، با راهبرد منصورون، حافظان (ايليا «ميم») و حاميان (ايليا«ميم») فاز جديدي از پروژه هاي 720 گانه را راه اندازي و فعال مي كند. بخشی از پروژه های 720 د ر ارتباط با موضوع انرژی زایی و تاثیرگذاری روانی در جهت دفاع و حمایت از استاد ایلیا میم از این قرار است:
1- آموزش 72 مربی جدید در رشتۀ سینا
2- آموزش 720 کارورز جدید در رشتۀ سینا (انرژی زایی و تأثیرگذاری روانی)

لینک دریافت بیانیه 18 و 19 منصورون

http://www.4shared.com/document/VW2nXa3f/Mansor.html

آدرس وبلاگ
http://mansooroon.blogspot.com
‌‌در واقع شفای كامل عبارت از يك روند درمانی است كه به طور همزمان و هماهنگ به شفای كامل ذهن و بدن بپردازد. نمود يك بيماری كاملاً جسمانی نبايد به هيچ وجه ما را از توجه به جنبه‏های ذهنی آن غافل سازد و بالعكس.
‌‌در حال حاضر با توجه به موشكافانه بودن و جامعيت شفای كوآنتومی می‏توان آن را يكی از روش‏های درمان حقيقی مبتنی بر پايه‏های كاملاً علمی و منطقی دانست. البته پرداختن به موضوع شفای كوآنتومی در اين مختصر امكان‏پذير نيست و هدف از ارائه اين مقوله صرفاً معرفی و آشنايی با سيستم درمانی ذهن - بدن است..

شفا

‌‌چند سال قبل يك پسر بچه آمريكايی، دچار سرطان وخيم مغز شد. اطباء به والدين او گفتند كه ديگر هيچ كاری از دستشان برنمی‏آيد و او به زودی خواهد مرد. پدر و مادر كودك نمی‏خواستند اين موضوع را قبول كنند بنابراين پسرشان را به يك كلينيك بردند كه به دليل نوآوری‏هايش در پزشكی شهرت داشت. در آنجا چند نفر از پزشكان با پسر صحبت كردند و به او فهماندند كه ذهن او می‏تواند بيماريش را معالجه كند. او می‏تواند بيماريش را به هر شكلی كه می‏خواهد مجسم كند و در ذهنش آن را نابود نمايد. پسر تصميم گرفت يك نوع بازی خيالی در ذهنش ترتيب دهد: سفينه‏های فضايی درون سرش می‏چرخيدند و به غده كه آن را «گنده خاكستری» می‏ناميد، شليك می‏كردند. قرار شد او روزی چند ساعت به اين بازی بپردازد. بعد از گذشت چند ماه پسر به پدرش گفت «امروز كه سوار سفينه شدم و در مغزم جستجو كردم اثری از غده نديدم . » او به‌طور چشمگيری بهتر شده بود و توانست به مدرسه بازگردد. همان روز در زمين بازی مدرسه زمين می‏خورد و ناچار می‏شوند او را به بيمارستان ببرند. دكتر نتيجه‏گيری كرد كه غدة سرطانی باعث ضعف و زمين خوردن او شده است. قرار شد از مغز او عكس بگيرند. تصوير به ‌دست آمده نشان داد هيچ اثری از غده موجود نيست و سلول‏های سرطانی بدون به جا گذاشتن كوچك‌ترين اثری ناپديد شده‏اند.
‌‌در واقع شفای كامل عبارت از يك روند درمانی است كه به طور همزمان و هماهنگ به شفای كامل ذهن و بدن بپردازد. نمود يك بيماری كاملاً جسمانی نبايد به هيچ وجه ما را از توجه به جنبه‏های ذهنی آن غافل سازد و بالعكس.
‌‌شفای كوآنتومی يگانگی ذهن و بدن است، پيوستگی ذهن و بدن به حدی است كه تفكيك اين دو به عنوان دو جزء تشكيل‌دهندة وجود انسان، نوعی خطا محسوب می‏شود. ارتباط اين دو است كه نظام واحد انسان را تشكيل می‏دهد و پرداختن صحيح به درمان يا شفای هر يك از اين دو ،‌ زمانی موفقيت‏آميز خواهد بود كه به جنبة ديگر نيز توجه شود. به عبارت ديگر شفا يا درمان جسم بدون حضور فعال ذهن امری خيالی است. شفای كوآنتومی حاصل عميق‏ترين هستة نظام هستی است كه روند شفا از اين هسته آغاز می‏گردد و برای وصول به اين نقطه می‏بايد از سطوح بيرونی بدن، سلول‏ها، بافت‏ها، اعضای بدن و دستگاه‏ها گذشت و به نقطة پيوست ذهن - بدن رسيد، نقطه‏ای كه از آن‌جا آگاهی تأثير خود را آغاز می‏نمايد. دكتر « چوپرا» معتقد است كه فرآيند شفا، فرآيندی زنده و جامع است كه هنوز علم پزشكی قادر به توضيح آن نيست . با اين همه وقتی امر شگفتی روی می‏دهد و بيماری لاعلاجی به‌گونه‏ای ناگهانی و مرموز ناپديد می‏شود، فرضية پزشكی دچار سرگردانی شده و در آن لحظه همة محدوديت‏ها شكسته می‏شوند. هنگام رخ دادن اين وقايع نبايد تصور كرد كه معجزه‏ای روی داده است بلكه وقوع اين رويدادها دال بر اين است كه ذهن انسان توانايی اين را دارد كه هر نوع بيماری را از بين ببرد.

شفای ذهن

دكتر « ديپاك چوپرا» عقيده دارد كه مسئله بهبود و شفا اساساً يك امر فيزيكی نيست بلكه فرآيندی ذهنی است . وقتی يك استخوان شكسته در بدن جوش می‏خورد يا يك سرطان خود به خود معالجه می‏شود، اين شفای خود به خود ناشی از يك آگاهی درونی است. بيمارانی كه پيوستگی ذهن و بدن را درك كرده‏اند، قادرند نيروی «خود درمانی» را به حركت وا دارند و از آن نيز فراتر رفته، به راز «شفای كوآنتوم» دست يابند. شفای كوآنتومی روشی نوين در امر پيشگيری و درمان است كه در آن به واحد بنيادی روند درمان، يعنی اتصال ذهن و بدن پرداخته می‏شود به اين نحو كه ذهن روی تمام سلول‏های بدن تأثير می‏گذارد. ذهن می‏تواند بيماری را تسريع و يا از سرعت آن بكاهد، می‏تواند برای مدتی آن را متوقف سازد و حتی آن را به عقب بازگرداند. در واقع شفای كوآنتومی با ارائه تعاريف علمی از موضوعاتی نظير سلامتی، درمان، درد و بيماری ديدگاه‏های جديدی را به پزشكی متعارف ارائه می‏دهد.
‌‌حال به تعريف ذهن از اين زاويه می‏پردازيم. ذهن انسان همچون اقيانوسی عظيم از انرژی، شعور و آگاهي‌ است. ذهن را می‏توان معياری جهت سنجش بيماری و يا به عبارتی انحراف از سلامتی دانست زيرا ذهن نتيجة ارتباط شعور فرد با شعور كل است و ذهن ناهنجار، ذهنی است كه شعور آن از حالت تعادل با شعور كل منحرف شده باشد. به عبارتی می‏توان گفت علت بيماری انحراف شعور از حالت تعادل است. همة افكار، اعمال، احساسات و حتی وضعيت تندرستی ما از همين اقيانوس آگاهی نشأت می‏گيرد.
‌‌ انسان موجودی است كه در تمام طول روز دمی از تفكر بازنمی‏ماند. هر فكری كه از ذهن می‏گذرد، بر تركيبات شيميايی بدن تأثير می‏گذارد و اگر افكار انسان منفی و مخرب باشد احساسات و عواطف ويران‌گری را موجب می‏شود. اين‌گونه هيجانات و تنش‏ها به جسم لطمه می‏زند و سبب بيماری‏هايی از قبيل زخم‏های دستگاه گوارش، عوارض قلبی، فشار خون، انواع بيماری‏های عصبی و غيره می‏گردد.

شفای ذهن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

« اگر خواستار شفای جسم هستيد، بايد نخست ذهن را شفا بخشيد » . ( افلاطون 427-347 ق. م )
ذهن انسان يكی از اسرار طبيعت محسوب می‏شود كه هنوز دانش بسيار اندكی دربارة قدرت ذهن و بسياری از پديده‏های مربوط به آن برای بشر امروز آشكار شده است.
‌‌طی دهه‏های گذشته ديدگاه‏های برخاسته از تكنولوژی، موجب شده كه وجود نيروهای ذهنی كنار گذاشته شود يا به‌كلی انكار گردد. اما اخيراً بينش جديد و غير متعصبانه علوم، برخی از اين نيروها را دوباره مورد تأييد قرار داده و اسرار آن‏ها را از نو بررسی كرده است. ‌‌امروزه پزشكان و دانشمندان با بررسی‏ها و تحقيقات علمی به عمل آمده پذيرفته‏اند كه نيروی ذهن نقش بسيار مهمی در سرنوشت و سلامتی انسان ايفا می‏كند. اگر بگوييم انرژی ذهن از نيرومندترين انرژی‏ها در زندگی بشر است اغراق نكرده‏ايم.
‌‌ در فرهنگ‏های گوناگون داستان‏های مختلفی در مورد پديده‏های غيرمتعارف و خارق‏العاده نقل شده كه در گذشته هيچ‌گونه تحقيقی در مورد آن‏ها به‌عمل نيامده است، اما در سال‏های اخير دامنة تحقيق در مورد ماوراء‌الطبيعه، انرژی ذهنی و گشودن راز رابطة متقابل و عجيب ميان ذهن و بدن گسترش پيدا كرده است كه روشن می‏كند تأثيرات و مبادله‏هايی آرام، ناديدنی و پنهان ميان ذهن و بدن در جريان است و اين جريان جزئی از ساختار طبيعت است .
‌‌ در سال‏های اخير محققان برروی موارد مختلف از جمله تجويز داروهای بی‏اثر1 يا استفاده از روش‏هايی كه نيروی ذهن منجر به كاهش ضربان قلب يا فشار خون می‏شود، آزمايش‏های مكرری انجام داده و تأثيرات عميق ذهن بر بدن را به اثبات رسانده‏اند.
عده‏ای می‏گويند اين نظريه، مقولة جديدی نيست و پزشكی به ارتباط ميان ذهن و بدن از زمان بقراط پی‏برده است آنها سخن سقراط را مثال می‏آورند كه «بيماری جسم جدا از ذهن نيست».
رابطه باورها و اعتقادات با جريان خلاق روح
باورها و اعتقادات محدودكننده، مانند قفل‏ها و زنجيرهايي هستند بر توانايي‏هاي ذهن انسان و قدرت بي‏نهايت آن. ذهن انسان هدايت‏كننده انرژي خلاق روح انسان، تحقق‏بخش قصدها و خواسته‏هاي دنيوي، باطني و معنوي اوست اما باورهاي غلط و محدودكننده، منبع انرژي خلاق را از دسترس انسان دور مي‏كند و اجازه نمي‏دهد كه او از تمامي امكانات و توانايي‏هاي خود بهره جويد؛ اين مطلب تأييدي بر اين جمله است كه "از ماست كه برماست".
باورها و اعتقادات انسان قابل تغييرند. اگر چه تغيير دادن باورها كار ساده‏اي نيست اما انجام‏پذير است.

تشريح شكل‏پذيري و عملكرد باورها


از ديدگاه دانشمندان سيستم اعتقادي بشر، از قالب‏هاي فكري تشكيل شده است كه با برداشت‏هاي درست يا نادرست ما از واقعيت ارتباط دارند. تفسير واقعيت در هر قالب فكري، منحصر به همان قالب است.

مردم در طي تجربيات روزمره، درون فضاها يا سطوح مختلف تعبيري خود در حركتند. در واقع تجربيات آنها در قالب‏هاي فكري متعلق به خودشان تعبير و تفسير مي‏شوند. در هر سطح يا فضاي تعبيري، جهان به گونه متفاوتي تفسير مي‏شود. بايد دانست كه قالب‏هاي فكري، واقعياتي انرژي‏مند هستند و داراي قدرت‏هاي متفاوتي مي‏باشند. اين قالب‏ها بواسطه انرژي يا اهميتي كه فرد به آنها مي‏دهد، تغيير مي‏كنند. از طرفي عادات فكري ما نيز پديدآورنده، شكل‏دهنده و حافظ قالب‏هاي فكري مي‏باشند. برخورداري قالب‏هاي فكري از نيروي عاطفه، به آنها قدرت بيشتري مي‏بخشد. اين قالب‏ها مي‏توانند ناآگاهانه يا خودآگاهانه به وجود آيند؛ مثلاً مرور مستمر ترس ذهني "ممكن است نتوانم از پس فلان كار برآيم"، خود خالق يك قالب فكري است. به هر ميزان كه ما دانسته يا ندانسته به اين قالب انرژي بدهيم، تأثير انديشه مربوط به اين قالب به خلق بيشتر نتيجه‏اي كه از آن وحشت داريم منجر خواهد شد. اين قالب‏هاي فكري به طور كاملاً طبيعي بخشي از شخصيتي هستند كه فرد حتي به آنها توجه ندارد. قالب‏ها عموماً در كودكي شروع به شكل‏گيري مي‏كنند و مبناي آنها استدلال كودكانه است. پس از آن در طول زندگي با شخصيت فرد عجين مي‏گردند و چون باري اضافي فرد را ملزم به حمل خود مي‏كنند. از آنجا كه اين قالب‏ها به طور عميق در ناخودآگاه مدفون نشده‏اند و درلبه خودآگاهي قرار دارند، از طريق روش‏هايي قابل اصلاح مي‏باشند.

از مهم‏ترين روش‏هاي از بين‏برنده قالب‏هاي فكري، فهم و درك آنهاست. مشاهده روند شكل‏گيري قالب‏ها، دقت و تفكر بر عملكرد ناخودآگاهانه آنها، ديدن ميزان انرژي‏مندي و تأثيرات مثبت و منفي آنها بر روند زندگي و سرنوشت، مي‏تواند از قدرت اين قالب‏ها بكاهد و يا قالب فكري را كاملاً دگرگون نمايد.

منبع: فصلنامه علوم باطنی

نيروي باور و اعتقاد


باورها و اعتقادات ما مشخص‏كننده ميزان بهره‏مندي‏مان از توانايي‏ها مي‏باشد.

اگر حيواني را در آب بيندازيد بالاخره راه خود را پيدا مي‏كند و خودش را نجات مي‏دهد ولي اگر يك انسان را كه شنا بلد نيست در استخري بيندازيد چه اتفاقي براي او مي‏افتد؟ پاسخ مي‏دهيد كه غرق مي‏شود. چرا چنين است؟ چرا يك حيوان مي‏تواند خودش را نجات دهد ولي يك انسان غرق مي‏شود؟ چون انسان بر اين باور است كه غرق خواهد شد ولي آن حيوان هيچ‏گونه باوري ندارد و بنابر غريزه خود شنا مي‏كند.
شايد عجيب باشد ولي هر گاه ما به وقوع چيزي اعتقاد داشته باشيم، آن مسئله اتفاق مي‏افتد. باورهاي ما، انتخاب‏هايمان را مشخص كرده و جهاني را كه در آن زندگي مي‏كنيم شكل مي‏دهد.
هر آنچه كه ما آن را باور داشته باشيم، به حقيقت مي‏پيوندد زيرا ما انسان‏ها براساس اعتقادات و باورهايمان عمل مي‏كنيم. اين خود ما هستيم كه ارزش‏هاي خودمان را مشخص مي‏كنيم و چارچوب‏هاي زندگي‏مان را تعريف مي‏كنيم.
دانش ما نيز از باورها و اعتقاداتمان نشأت گرفته است؛ ما از طريق فيلتري كه براساس باورها و اعتقاداتمان استوار است، در جهان مي‏آموزيم و ياد مي‏گيريم. اكثر ما هر گاه چيزي با اعتقاداتمان سازگار باشد، آن را راحت‏تر مي‏پذيريم و بر اساس آن عمل مي‏كنيم و واقعيت‏ها و حقايق جديد را كه بر اساس اعتقاداتمان نبوده و باورهايمان را زير سؤال مي‏برند، رد مي‏كنيم.
در سال 1942 خانم "گرترود اشميدلر" پروفسور روانشناسي دانشگاه نيويورك براي سنجش اعتقاد دانشجويان به پديده‏هاي فرارواني، پرسشنامه‏اي تنظيم كرد. او پس از تكميل پرسشنامه‏ها، دانشجويان را با آزمون مرسوم در فراروانشناسي، يعني كارت‏هاي ادراك فراحسي )كه در آن، فرد سعي مي‏كند ترتيب كارت‏ها را حدس بزند( مورد سنجش قرار داد. "اشميدلر" نتايج آزمون فرارواني و پرسشنامه‏ها را با يكديگر مقايسه كرد؛ نتيجه جالب توجه اين بود كه صحت حدس ترتيب كارت‏ها توسط گروهي كه به پديده‏هاي فرارواني معتقد بودند، خيلي بالاتر از يك نتيجه تصادفي بود، در حالي كه در مورد گروه بي‏اعتقاد به نيروهاي فرارواني، خيلي پايين‏تر بود. اين اختلاف ميان معتقدين و ناباوران توسط بسياري از محققين ديگر نيز مورد تاييد واقع شده است.
شايد هيچ نيرويي قدرتمندتر از نيروي ايمان و اعتقاد شخص وجود نداشته باشد. اين نيرو هم خلاق است و هم ويران‏كننده.
باورها و اعتقادات ما مشخص‏كننده ميزان بهره‏مندي‏مان از توانايي‏ها مي‏باشد. مثلاً چقدر باور داريد كه داراي ذهن خلاق هستيد؟ كدام استعدادها را در خود باور نداريد؟ آيا بر اين باوريد كه زندگي پر از مشكلات مختلف است و شما قادر به حل آنها نيستيد؟ اعتقاد و باور شما در مورد انسان و زندگي ظاهري چيست؟ آيا به توانايي‏هاي باطني اعتقاد داريد؟ و...

منبع: فصلنامه علوم باطنی

http://www.oloomebateni.com/


تیزر جدید مسابقه علوم باطنی

مرکز تحقیقات و مطالعات علوم باطنی با همکاری نشریه علوم باطنی برگزار می کند:
مسابقه استعدادهای باطنی و سنجش استعدادهای روحی
به برندگان مسابقه جوایز ارزشمندی تعلق می گیرد برای اطلاعات بیشتر به سایت و همچنی صفحه مرکز تحقیقات و مطالعات علوم باطنی مراجعه کنید .


ثبت نام مسابقه علوم باطنی



برای ثبت نام در مسابقه استعدادهای باطنی و توان سنجی روحی به آدرس سایت علوم باطنی مراجعه کنید و به دوستان خود نیز بگوئید

آدرس سایت: www.oloomebateni.com

خبرنامه

مرکز مطالعات و تحقیقات علوم باطنی با همکاری نشریه علوم باطنی برگزار می کند، مسابقه استعدادهای باطنی و توان سنجی روحی

فراخوان مسابقه استعدادهای باطنی و توان سنجی روحی

www.oloomebateni.com




مسابقه

مرکز تحقیقات و علوم باطنی با همکاری نشریه علوم باطنی به زودی مسابقه استعدادهای باطنی و توان سنجی روحی برگزار می کند.