از ديدگاه دانشمندان سيستم اعتقادي بشر، از قالبهاي فكري تشكيل شده است كه با برداشتهاي درست يا نادرست ما از واقعيت ارتباط دارند. تفسير واقعيت در هر قالب فكري، منحصر به همان قالب است.
مردم در طي تجربيات روزمره، درون فضاها يا سطوح مختلف تعبيري خود در حركتند. در واقع تجربيات آنها در قالبهاي فكري متعلق به خودشان تعبير و تفسير ميشوند. در هر سطح يا فضاي تعبيري، جهان به گونه متفاوتي تفسير ميشود. بايد دانست كه قالبهاي فكري، واقعياتي انرژيمند هستند و داراي قدرتهاي متفاوتي ميباشند. اين قالبها بواسطه انرژي يا اهميتي كه فرد به آنها ميدهد، تغيير ميكنند. از طرفي عادات فكري ما نيز پديدآورنده، شكلدهنده و حافظ قالبهاي فكري ميباشند. برخورداري قالبهاي فكري از نيروي عاطفه، به آنها قدرت بيشتري ميبخشد. اين قالبها ميتوانند ناآگاهانه يا خودآگاهانه به وجود آيند؛ مثلاً مرور مستمر ترس ذهني "ممكن است نتوانم از پس فلان كار برآيم"، خود خالق يك قالب فكري است. به هر ميزان كه ما دانسته يا ندانسته به اين قالب انرژي بدهيم، تأثير انديشه مربوط به اين قالب به خلق بيشتر نتيجهاي كه از آن وحشت داريم منجر خواهد شد. اين قالبهاي فكري به طور كاملاً طبيعي بخشي از شخصيتي هستند كه فرد حتي به آنها توجه ندارد. قالبها عموماً در كودكي شروع به شكلگيري ميكنند و مبناي آنها استدلال كودكانه است. پس از آن در طول زندگي با شخصيت فرد عجين ميگردند و چون باري اضافي فرد را ملزم به حمل خود ميكنند. از آنجا كه اين قالبها به طور عميق در ناخودآگاه مدفون نشدهاند و درلبه خودآگاهي قرار دارند، از طريق روشهايي قابل اصلاح ميباشند.
از مهمترين روشهاي از بينبرنده قالبهاي فكري، فهم و درك آنهاست. مشاهده روند شكلگيري قالبها، دقت و تفكر بر عملكرد ناخودآگاهانه آنها، ديدن ميزان انرژيمندي و تأثيرات مثبت و منفي آنها بر روند زندگي و سرنوشت، ميتواند از قدرت اين قالبها بكاهد و يا قالب فكري را كاملاً دگرگون نمايد.
منبع: فصلنامه علوم باطنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر