مرکز تحقیقات و علوم باطنی با همکاری نشریه علوم باطنی به زودی مسابقه استعدادهای باطنی و توان سنجی روحی برگزار می کند.
شفای ذهن
ذهن انسان يكی از اسرار طبيعت محسوب میشود كه هنوز دانش بسيار اندكی دربارة قدرت ذهن و بسياری از پديدههای مربوط به آن برای بشر امروز آشكار شده است.
طی دهههای گذشته ديدگاههای برخاسته از تكنولوژی، موجب شده كه وجود نيروهای ذهنی كنار گذاشته شود يا بهكلی انكار گردد. اما اخيراً بينش جديد و غير متعصبانه علوم، برخی از اين نيروها را دوباره مورد تأييد قرار داده و اسرار آنها را از نو بررسی كرده است. امروزه پزشكان و دانشمندان با بررسیها و تحقيقات علمی به عمل آمده پذيرفتهاند كه نيروی ذهن نقش بسيار مهمی در سرنوشت و سلامتی انسان ايفا میكند. اگر بگوييم انرژی ذهن از نيرومندترين انرژیها در زندگی بشر است اغراق نكردهايم.
در فرهنگهای گوناگون داستانهای مختلفی در مورد پديدههای غيرمتعارف و خارقالعاده نقل شده كه در گذشته هيچگونه تحقيقی در مورد آنها بهعمل نيامده است، اما در سالهای اخير دامنة تحقيق در مورد ماوراءالطبيعه، انرژی ذهنی و گشودن راز رابطة متقابل و عجيب ميان ذهن و بدن گسترش پيدا كرده است كه روشن میكند تأثيرات و مبادلههايی آرام، ناديدنی و پنهان ميان ذهن و بدن در جريان است و اين جريان جزئی از ساختار طبيعت است .
در سالهای اخير محققان برروی موارد مختلف از جمله تجويز داروهای بیاثر1 يا استفاده از روشهايی كه نيروی ذهن منجر به كاهش ضربان قلب يا فشار خون میشود، آزمايشهای مكرری انجام داده و تأثيرات عميق ذهن بر بدن را به اثبات رساندهاند.
عدهای میگويند اين نظريه، مقولة جديدی نيست و پزشكی به ارتباط ميان ذهن و بدن از زمان بقراط پیبرده است آنها سخن سقراط را مثال میآورند كه «بيماری جسم جدا از ذهن نيست».
باورها و اعتقادات محدودكننده، مانند قفلها و زنجيرهايي هستند بر تواناييهاي ذهن انسان و قدرت بينهايت آن. ذهن انسان هدايتكننده انرژي خلاق روح انسان، تحققبخش قصدها و خواستههاي دنيوي، باطني و معنوي اوست اما باورهاي غلط و محدودكننده، منبع انرژي خلاق را از دسترس انسان دور ميكند و اجازه نميدهد كه او از تمامي امكانات و تواناييهاي خود بهره جويد؛ اين مطلب تأييدي بر اين جمله است كه "از ماست كه برماست".
باورها و اعتقادات انسان قابل تغييرند. اگر چه تغيير دادن باورها كار سادهاي نيست اما انجامپذير است.
تشريح شكلپذيري و عملكرد باورها
از ديدگاه دانشمندان سيستم اعتقادي بشر، از قالبهاي فكري تشكيل شده است كه با برداشتهاي درست يا نادرست ما از واقعيت ارتباط دارند. تفسير واقعيت در هر قالب فكري، منحصر به همان قالب است.
مردم در طي تجربيات روزمره، درون فضاها يا سطوح مختلف تعبيري خود در حركتند. در واقع تجربيات آنها در قالبهاي فكري متعلق به خودشان تعبير و تفسير ميشوند. در هر سطح يا فضاي تعبيري، جهان به گونه متفاوتي تفسير ميشود. بايد دانست كه قالبهاي فكري، واقعياتي انرژيمند هستند و داراي قدرتهاي متفاوتي ميباشند. اين قالبها بواسطه انرژي يا اهميتي كه فرد به آنها ميدهد، تغيير ميكنند. از طرفي عادات فكري ما نيز پديدآورنده، شكلدهنده و حافظ قالبهاي فكري ميباشند. برخورداري قالبهاي فكري از نيروي عاطفه، به آنها قدرت بيشتري ميبخشد. اين قالبها ميتوانند ناآگاهانه يا خودآگاهانه به وجود آيند؛ مثلاً مرور مستمر ترس ذهني "ممكن است نتوانم از پس فلان كار برآيم"، خود خالق يك قالب فكري است. به هر ميزان كه ما دانسته يا ندانسته به اين قالب انرژي بدهيم، تأثير انديشه مربوط به اين قالب به خلق بيشتر نتيجهاي كه از آن وحشت داريم منجر خواهد شد. اين قالبهاي فكري به طور كاملاً طبيعي بخشي از شخصيتي هستند كه فرد حتي به آنها توجه ندارد. قالبها عموماً در كودكي شروع به شكلگيري ميكنند و مبناي آنها استدلال كودكانه است. پس از آن در طول زندگي با شخصيت فرد عجين ميگردند و چون باري اضافي فرد را ملزم به حمل خود ميكنند. از آنجا كه اين قالبها به طور عميق در ناخودآگاه مدفون نشدهاند و درلبه خودآگاهي قرار دارند، از طريق روشهايي قابل اصلاح ميباشند.
از مهمترين روشهاي از بينبرنده قالبهاي فكري، فهم و درك آنهاست. مشاهده روند شكلگيري قالبها، دقت و تفكر بر عملكرد ناخودآگاهانه آنها، ديدن ميزان انرژيمندي و تأثيرات مثبت و منفي آنها بر روند زندگي و سرنوشت، ميتواند از قدرت اين قالبها بكاهد و يا قالب فكري را كاملاً دگرگون نمايد.
منبع: فصلنامه علوم باطنی
نيروي باور و اعتقاد
باورها و اعتقادات ما مشخصكننده ميزان بهرهمنديمان از تواناييها ميباشد.
اگر حيواني را در آب بيندازيد بالاخره راه خود را پيدا ميكند و خودش را نجات ميدهد ولي اگر يك انسان را كه شنا بلد نيست در استخري بيندازيد چه اتفاقي براي او ميافتد؟ پاسخ ميدهيد كه غرق ميشود. چرا چنين است؟ چرا يك حيوان ميتواند خودش را نجات دهد ولي يك انسان غرق ميشود؟ چون انسان بر اين باور است كه غرق خواهد شد ولي آن حيوان هيچگونه باوري ندارد و بنابر غريزه خود شنا ميكند.
شايد عجيب باشد ولي هر گاه ما به وقوع چيزي اعتقاد داشته باشيم، آن مسئله اتفاق ميافتد. باورهاي ما، انتخابهايمان را مشخص كرده و جهاني را كه در آن زندگي ميكنيم شكل ميدهد.
هر آنچه كه ما آن را باور داشته باشيم، به حقيقت ميپيوندد زيرا ما انسانها براساس اعتقادات و باورهايمان عمل ميكنيم. اين خود ما هستيم كه ارزشهاي خودمان را مشخص ميكنيم و چارچوبهاي زندگيمان را تعريف ميكنيم.
دانش ما نيز از باورها و اعتقاداتمان نشأت گرفته است؛ ما از طريق فيلتري كه براساس باورها و اعتقاداتمان استوار است، در جهان ميآموزيم و ياد ميگيريم. اكثر ما هر گاه چيزي با اعتقاداتمان سازگار باشد، آن را راحتتر ميپذيريم و بر اساس آن عمل ميكنيم و واقعيتها و حقايق جديد را كه بر اساس اعتقاداتمان نبوده و باورهايمان را زير سؤال ميبرند، رد ميكنيم.
در سال 1942 خانم "گرترود اشميدلر" پروفسور روانشناسي دانشگاه نيويورك براي سنجش اعتقاد دانشجويان به پديدههاي فرارواني، پرسشنامهاي تنظيم كرد. او پس از تكميل پرسشنامهها، دانشجويان را با آزمون مرسوم در فراروانشناسي، يعني كارتهاي ادراك فراحسي )كه در آن، فرد سعي ميكند ترتيب كارتها را حدس بزند( مورد سنجش قرار داد. "اشميدلر" نتايج آزمون فرارواني و پرسشنامهها را با يكديگر مقايسه كرد؛ نتيجه جالب توجه اين بود كه صحت حدس ترتيب كارتها توسط گروهي كه به پديدههاي فرارواني معتقد بودند، خيلي بالاتر از يك نتيجه تصادفي بود، در حالي كه در مورد گروه بياعتقاد به نيروهاي فرارواني، خيلي پايينتر بود. اين اختلاف ميان معتقدين و ناباوران توسط بسياري از محققين ديگر نيز مورد تاييد واقع شده است.
شايد هيچ نيرويي قدرتمندتر از نيروي ايمان و اعتقاد شخص وجود نداشته باشد. اين نيرو هم خلاق است و هم ويرانكننده.
باورها و اعتقادات ما مشخصكننده ميزان بهرهمنديمان از تواناييها ميباشد. مثلاً چقدر باور داريد كه داراي ذهن خلاق هستيد؟ كدام استعدادها را در خود باور نداريد؟ آيا بر اين باوريد كه زندگي پر از مشكلات مختلف است و شما قادر به حل آنها نيستيد؟ اعتقاد و باور شما در مورد انسان و زندگي ظاهري چيست؟ آيا به تواناييهاي باطني اعتقاد داريد؟ و...
منبع: فصلنامه علوم باطنی