اصول و چگونگي مانيتيسم شخصي
آرامش
براي به دست آوردن نفوذ شخصي، قبل از هر عامل ديگر بايد به "آرامش"توجه داشت. آرامش مترادف با بي حسي، بي توجهي و بي عاطفه گي نيست، بلكه عبارت از توانايي و قدرتي است كه به ما اجازه مي دهد در مقابل سيل عواطف حسي يا هيجاني، سدّي به وجود بياوريم تا بتوانيم بعداً و به موقع از آن استفاده كنيم.
مشخصات يك شخص آرام معمولي عبارتند از:
1 - اعصاب و عضلات در يك شخص آرام، آهنگي معمولي و نرمشي خاص دارند، به نحوي كه انجام وظايف فيزيكي را تسهيل مي كنند.
2 - تمام دقت و توجه فرد متمركز بر كاري است كه انجام مي دهد.
3 - نظم و ترتيب موجود در زندگي او باعث مي شود كه بدون شتاب به همه كارهاي روزانه برسد و با حداقل رنج و خستگي، حداكثر نتيجه را به دست آورد.
4 - در حضور ديگران نخوت يا تواضع بيش از حد ندارد و بدون تعصب و شور و حرارت بي اندازه و بي دليل به سخنان ديگران گوش مي دهد.
5 - سنجيده سخن مي گويد به نحوي كه همه، سخنان او را به خوبي درك مي كنند.
6 - حضورش مايه قدرت روح و تسلي است و ديگران در كنار او احساس رضايت و مسرّت خاطر مي كنند.
7 - به سهولت زير بار عقايد ديگران نمي رود و سخنان يا تأييد ديگران را بدون دليل نمي پذيرد و حضور ذهنش او را به بررسي جزئيات امور وادار مي كند.
8 - يك حادثه نامطلوب، در او اثر جبران ناپذير يا منهدم كننده ندارد، زيرا او اعتماد به قدرت و توانايي خويش را از دست نمي دهد و با توسل به قوا و ابزاري كه در اختيار دارد، بار ديگر اوضاع را به حال عادي برمي گرداند.
آرامش
براي به دست آوردن نفوذ شخصي، قبل از هر عامل ديگر بايد به "آرامش"توجه داشت. آرامش مترادف با بي حسي، بي توجهي و بي عاطفه گي نيست، بلكه عبارت از توانايي و قدرتي است كه به ما اجازه مي دهد در مقابل سيل عواطف حسي يا هيجاني، سدّي به وجود بياوريم تا بتوانيم بعداً و به موقع از آن استفاده كنيم.
مشخصات يك شخص آرام معمولي عبارتند از:
1 - اعصاب و عضلات در يك شخص آرام، آهنگي معمولي و نرمشي خاص دارند، به نحوي كه انجام وظايف فيزيكي را تسهيل مي كنند.
2 - تمام دقت و توجه فرد متمركز بر كاري است كه انجام مي دهد.
3 - نظم و ترتيب موجود در زندگي او باعث مي شود كه بدون شتاب به همه كارهاي روزانه برسد و با حداقل رنج و خستگي، حداكثر نتيجه را به دست آورد.
4 - در حضور ديگران نخوت يا تواضع بيش از حد ندارد و بدون تعصب و شور و حرارت بي اندازه و بي دليل به سخنان ديگران گوش مي دهد.
5 - سنجيده سخن مي گويد به نحوي كه همه، سخنان او را به خوبي درك مي كنند.
6 - حضورش مايه قدرت روح و تسلي است و ديگران در كنار او احساس رضايت و مسرّت خاطر مي كنند.
7 - به سهولت زير بار عقايد ديگران نمي رود و سخنان يا تأييد ديگران را بدون دليل نمي پذيرد و حضور ذهنش او را به بررسي جزئيات امور وادار مي كند.
8 - يك حادثه نامطلوب، در او اثر جبران ناپذير يا منهدم كننده ندارد، زيرا او اعتماد به قدرت و توانايي خويش را از دست نمي دهد و با توسل به قوا و ابزاري كه در اختيار دارد، بار ديگر اوضاع را به حال عادي برمي گرداند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر