oloomebateni
مرکز تحقیقات و علوم باطنی با همکاری نشریه علوم باطنی به زودی مسابقه استعدادهای باطنی و توان سنجی روحی برگزار می کند.
نشریه الکترونیک علوم باطنی- اردیبهشت ماه 92
كنترل در چگونگي گفتار
بيشتر افراد به خاطر شتاب و حرارتي كه براي رد اظهارات طرف مقابل و يا براي تحميل نظرات شخصي خويش دارند، وقت و نيروي خود را بدون دريافت نتيجه به هدر مي دهند. لذا كنترل سخن گفتن به خصوص در مواقعي كه مخاطب خارج از حدود ادب حرف مي زند، از عوامل لازم و مهم است.
بايد توجه داشت كه صرفاً كيفيت عالي گفتاري يا فصاحت بيان و تبحر، به معناي وجود مانيتيسم نيست، بلكه يك شخصيت مصمم، مانيتيسم را به صدا و گفتار خود مي بخشد.
به طور كلي امور شخصي خود را بايد همواره به منزله رازهاي ناگشودني تلقي كرد. همه اسرار بهتر است مخفي و از ميدان ديد اشخاص ديگر دور بمانند. ابتدايي ترين احتياط حكم مي كند كه همواره گودال ژرفي بين انديشه و بيان آن وجود داشته باشد
اصول و چگونگي مانيتيسم شخصي- وارسی حواس
وارسي حواس
حواس لازم است كه دايماً تحت بازرسي كامل باشد. به طور مثال، فرد بايد در مقابل صداهاي ناگهاني و گوشخراش مقاومت داشته و آرامش و تمركز خود را در مقابل اين گونه صداها حفظ كرده و يا نسبت به بوهاي زننده، احساس اشمئزاز يا تنفر نداشته باشد. همچنين حس ذائقه به نحوي تربيت شود كه نسبت به غذاها يا طعم هاي گوناگون، حساسيت و عدم پذيرش وجود نداشته باشد.
اصول و چگونگي مانيتيسم شخصي
آرامش
براي به دست آوردن نفوذ شخصي، قبل از هر عامل ديگر بايد به "آرامش"توجه داشت. آرامش مترادف با بي حسي، بي توجهي و بي عاطفه گي نيست، بلكه عبارت از توانايي و قدرتي است كه به ما اجازه مي دهد در مقابل سيل عواطف حسي يا هيجاني، سدّي به وجود بياوريم تا بتوانيم بعداً و به موقع از آن استفاده كنيم.
مشخصات يك شخص آرام معمولي عبارتند از:
1 - اعصاب و عضلات در يك شخص آرام، آهنگي معمولي و نرمشي خاص دارند، به نحوي كه انجام وظايف فيزيكي را تسهيل مي كنند.
2 - تمام دقت و توجه فرد متمركز بر كاري است كه انجام مي دهد.
3 - نظم و ترتيب موجود در زندگي او باعث مي شود كه بدون شتاب به همه كارهاي روزانه برسد و با حداقل رنج و خستگي، حداكثر نتيجه را به دست آورد.
4 - در حضور ديگران نخوت يا تواضع بيش از حد ندارد و بدون تعصب و شور و حرارت بي اندازه و بي دليل به سخنان ديگران گوش مي دهد.
5 - سنجيده سخن مي گويد به نحوي كه همه، سخنان او را به خوبي درك مي كنند.
6 - حضورش مايه قدرت روح و تسلي است و ديگران در كنار او احساس رضايت و مسرّت خاطر مي كنند.
7 - به سهولت زير بار عقايد ديگران نمي رود و سخنان يا تأييد ديگران را بدون دليل نمي پذيرد و حضور ذهنش او را به بررسي جزئيات امور وادار مي كند.
8 - يك حادثه نامطلوب، در او اثر جبران ناپذير يا منهدم كننده ندارد، زيرا او اعتماد به قدرت و توانايي خويش را از دست نمي دهد و با توسل به قوا و ابزاري كه در اختيار دارد، بار ديگر اوضاع را به حال عادي برمي گرداند.
مانیتیسم شخصی
در واقع هر انساني به شكل ارادي يا به طور ناآگاه اشعه اي در پيرامون خود مي پراكند كه تأثيري نامرئي بر روي افرادي كه شخص با آنها در ارتباط است، مي گذارد. انديشه هاي ناچيز، سخنان سنجيده يا نسنجيده، كوچكترين تصميم گيريها يا اعمال در ايجاد اين نفوذ نامرئي كه به خارج منتقل مي شود، مؤثر است.
محققان معتقدند كه هر انساني مي تواند با فراگرفتن راههاي تسلط بر مانيتيسم شخصي، تواناتر و مقتدرتر گردد و از انواع ناراحتيهاي نامطبوع، رنج و خستگي در امان باشد.
برخي مانيتيسم شخصي را ناشي از خصايص جسماني، مثل بدن متعادل، سينه فراخ و جريان خون بي نقص دانسته اند.
دستهاي ديگر آن را به كيفيات بيروني نسبت داده اند يعني آن را تأثير ظاهر شخص مثل خطوط صورت، حالت نگاه، آهنگ صدا، قدرت بيان، توانايي در طرز به كار بردن كلمات و آرامش و خونسردي مي دانند.
عده اي ديگر هم معتقدند كه منبع اصلي مانيتيسم شخصي، در زندگي دروني، در حيات رواني و يا به عبارتي در نوع انديشه قرار دارد.
و آخر اين كه عامل مهم در ايجاد توازن را، كه در جهت دهي مانيتيسم بسيار مؤثر است، ناشي از درستكاري و فضايل اخلاقي دانسته اند.
صرف نظر از تمرينات عملي و كاربردي براي افزايش مانيتيسم شخصي، آگاهي از مظاهر و كيفيات اين نيرو، كليد تفسير مسائل مرتبط با سرنوشت انسان را به دست مي دهد و حداقل مانع از نفوذپذيري و تحت سلطه قرار گرفتن مي شود.
انتقال پيامهاي تله پاتيك از طريق مغناطيس انساني
انتقال پيامهاي تله پاتيك از طريق مغناطيس انساني و انرژي سياله اي، از ديرباز توسط دانشمندان مورد بررسي قرار گرفته است. در قرن نوزدهم "مارك توري"استاد فيزيك و متخصص نجوم، تجربيات موجود در زمينه اين سياله را گردآوري نمود و نتايج زير را در خصوص آن به دست آورد:
1 - سياله مغناطيسي توليد شده توسط مغز در طول اعصاب حركت مي كند. 2 - اين سياله مي تواند از محدوده هاي جسم عبور كند. 3 - سياله مي تواند تحت نفوذ اراده به اينجا و آنجا هدايت شود. 4 - سياله بر اجسام بي حركت عمل مي كند، اما از تماس با برخي مواد، نظير شيشه مي گريزد. 5 - سياله هر چيزي را كه به سمت آن برود يا بر آن متمركز شود، از جا بلند مي كند. 6 - سياله روي اجسام بي حركت از طريق جذب يا دفع عمل مي كند. 7 - سياله مي تواند باعث جنبشهاي دروني در جسم شود و سر و صدا ايجاد كند. 8 - سياله در اثر چرخش ارادي دستها و يا در اثر نوعي به هم پيوستگي دستها، به صورتهاي مختلف گسترش مي يابد. 9 - سياله در اثر تماس يا مجاورت از فردي به فرد ديگر منتقل مي شود و ارتباط برقرار مي كند. با اين حال برخي اشخاص مخل ارتباط هستند.
سالها بعد "لئونيد واسيلييف" محقق روسي پديده هاي فوق طبيعي، طي آزمايشاتي نشان داد كه اين سياله از جنس مغناطيس انساني نيست. او سوژه ها را در "قفس فارادي" محفظه اي كه امواج الكترومغناطيس از آن عبور نمي كند. قرار داد ولي پيام هاي تله پاتيك توسط آنها دريافت شد. او نتيجه گرفت در صورت وجود چنين سياله اي، ماهيت آن از نوع امواج مغناطيسي يا الكترومغناطيسي نيست و خواص آن را ندارد. از طرفي امواج تله پاتيك از قانون عكس مربع پيروي نمي كنند يعني با افزايش فاصله از قدرت و تأثير آنها كاسته نمي شود و فواصل فيزيكي تأثيري بر بروز آنها ندارد. همچنين اگر بزرگترين ريتم هاي الكتريكي مغز را به صورت امواج راديويي درآوريم، فقط تا چند ميليمتر دورتر از مغز انتقال مي يابند."هانس برگر" فيزيولوژيستي كه تكنيك ثبت امواج الكتريكي مغز را با دستگاه ثبت امواج مغزي (الكتروانسفالوگراف) كشف كرد چنين فرض مي كند كه انرژي الكتريكي در مغزِ عامل به انرژي رواني تبديل مي شود و اين انرژي مي تواند از هر مانعي بگذرد. انرژي مزبور پس از آنكه به مغز آزمودني وارد شد، دوباره به انرژي الكتريكي تبديل مي شود و بدين ترتيب ذهنيات عامل را به سوژه منتقل مي كند. او اين انرژي رواني را نوعي انرژي فيزيكي مي داند.
انتقال از طريق تصاوير ذهني كه از فلسفه هاي شرقي نشأت مي گيرد، مي گويد يك انديشه چنان كه به شكل تصوير روشن و واضح مجسم شود، قدرت انتقال پيامها را دارد. انسجام، وضوح، قدرت و بار هيجاني و عاطفي اين تصوير مي تواند در ميزان تأثيرگذاري و انتقال ذهني آن به مخاطب پيام، تأثير مستقيم داشته باشد
ایلیا رام الله؛ بزرگترین معلم علوم باطنی و مفسر بزرگ الاهیسم در این عصر
ایلیا « میم» به وضوح به عنوان بزرگترین معلم علوم باطنی و مفسر بزرگ الاهیسم در این عصر محسوب می شود. عصاره تعلیمات او «تسلیم الهيست» و مراحل هفتگانه تعلیمی بر همین اساس پی ریزی شده است. برخورداری از روح خدا (مسح شدگی) و زنده پرستی و باطن گرایی، از شاخص ترین وجوه تعلیمی اوست. در یک مقایسه، او را می توان خلاق ترین، متفکرترین و هوشمندترین معلم باطنی در عصر حاضر محسوب کرد. او را معلمی هزار وجهی (هزار روح) دانسته اند. عصاره و معجونی از همه انديشه هاي باطني و افكار بزرگ. از نظر منتقدان، در عرصه ها و اندیشه های مختلف باطنی، او از جایی آغاز كرده است که دیگران تمام کرده اند. اکثر پیروانش او را روح خدا می خوانند و كارهاي او را بیش از هر کسی به مسیح شبیه می دانند. او 25[1] سال سن دارد و تاكنون درباره خود ادعايي را مطرح نكرده است و خود را بعنوان تسليم و خدمتگزار خداوند معرفي كرده است.
«هوالحی»
«والسماء والطارق»
ایلیا «میم» رام الله در میان پیروان خود، به نامهای متعددی خوانده شده. برخی از پیروان استاد او را «آواتار» به معنی «تجسّم جریان حقیقت»، «روح مجسّم حق» و «تجسّم الهی» نامیدهاند. «بنی سماء» لقبی است كه از جانب ایشان به او داده شده. سنش حدود بیست و پنج سال است[2]. تحصیلات او اندك و ناچیز است و بقول خودشان «یك روز همان اندك اندوخته را هم سوزاندم و به فراموشی سپردم». دربارهی تولدش حكایت شگفتانگیزی نقل میشود...
او در قالبهای شخصیتی متعدد و گاه بظاهر متفاوتی در اجتماع ظاهر شده. شخصیتش بسیار اسرارآمیز و چند پهلوست، به گونهای كه گاهی بیننده را میان ایمان و تردید حركت میدهد. او در پس حجابهای ارادی و در ناشناختگی زیسته، با آنكه بسادگی در میان اجتماع زندگی كرده. نقشهای ظاهری گوناگونی را در میان دوستان و بستگان خود و حتّی گاهی در میان مریدان خود، ایفا كرده كه آنرا عامل پنهان ماندن از «نگاه غیر» و راهی اساسی برای تعلیم و القاء حضور خداوند میداند.
آواتار از حلقههای متّصل «ماها...»، معلّم اعظم حق و قطب الهی در زمین میباشد. از «ماها...» در نقاط مختلف جهان به نامهای گوناگونی یاد میشود. او تنها معلّم جهانی است و در رأس نظام اساتید حق و معلّمین راستین الهی در زمین قرار دارد...
استاد رام اللّه یكی از اساتید پنجگانهی حق در عصر كنونی است.
از شاگردان آواتار، دربارهی او حرفهای بسیار عجیبی شنیده میشود. تجاربی شگفتانگیز از اعمال خارقالعاده. مشاهدات و گزارشات متعددی دربارهی تجلّیات قدرت خدایی و شعور الهی او. این تجربهكنندگان هنوز زنده و حاضرند. و البته یكی دو نفر هم نیستند. آنان از قدرت خلاّقه و همچنین نیروی ویرانگر كلام آواتار حكایتها دارند و با اعتقاد كامل، و بر اساس دلایل و علائم روشن بر این واقعیت معترفند كه «آنچه او بگوید، همان میشود» و اینكه «او خبر دارد». آنها به این موضوع ایمان دارند كه «او از ارادهی الهی برخوردار است». اینها نتیجهی نظرات و مشاهدات حلقههای استاد و مریدان نزدیك اوست. این مریدان از پیشگوییها و پیشبینیهای بسیاری از وقایع كوچك و بزرگ توسط «بنی سماء» سخن میگویند.
امّا برای پیروان خارج از حلقه هم تجارب دیگری وجود داشته كه بسیار قابل توجه میباشد. من جمله اینكه، آواتار توانسته عشق الهی و ایمان به خدا و غیب را در افراد موردنظر خود احیاء كند و حضور الهی را در زندگی افراد غافل، و به دور از مذهب و معنویت انتشار دهد. قدرت و انرژی عجیبی در كلام و حضور او جریان دارد. چیزی مانند «مغناطیس الهی» و «امواج نیروبخش». او از اقتدار عظیمی برخوردار است...
استاد ایلیا میم مریدان خاصی دارد كه ایشان نیز دارای توانایی فوقالعادهی روحی میباشند... او یك استراتژیست و تئوریسین الهی تمام عیار است. نظرات و دیدگاههای او دربارهی مسائل و موضوعاتی كه انسان و جامعه با آن رو به روست، بدیع و خیرهكننده است...
تسلط آواتار در علوم باطنی و موضوعات ماورایی، واقعاً حیرتانگیز بوده و شیوههای تفكر، و روشهای مشاهده و اندیشیدن او به راستی استثنایی است.
با تمام این حرفها و با اینكه او بسیار پیچیده و اسرارآمیز به نظر میرسد امّا در عین حال، به طرز عجیبی ساده و معمولی است.
در ارتباط با سایرین او ساده زندگی میكند، ساده میگوید، ساده رفتار میكند و به سادگی تعلیم میدهد.
او دربارهی خود ادعایی نداشته و خود را به عنوان خدمتگزار خداوند معرفی كرده. او به معمولی و طبیعی بودن خود بسیار اشاره میكند و همهی علائم خارقالعاده را به «روح خدا» نسبت میدهد.
او از «روح خدا» به عنوان حامی، پشتیبان و راهنمای خود یاد میكند. مریدان نزدیكتر میگویند كه «روح خدا در او حلول كرده و جاری است». هر چند استاد در این گونه موارد «سكوت»، اختیار میكند.
مطابق علائم و نشانههایی كه در متون باطنی شرق وجود دارد او یك «آواتار» و در عین حال «ساتگورو» میباشد.
دربارهی اینكه او كیست، نظرات مختلفی ابراز شده مثلاً اینكه او «فلان فرد است» ولی او همهی این حرفها را موهوم و موهومپرستی، و زائد و بیهوده خوانده.
یكبار در پاسخ به این سؤال كه شما كه هستید، فرموده: «من كسی دیگر نیستم. من خودم هستم، همانم كه هستم.»
استاد در مناطق مختلف پیروانی دارد كه شمار آنان به هزاران تن میرسد. امّا او پیروان راستین خود را بسیار اندك میداند. آواتار به انسانهای گمراه و در انحراف، به افرادی كه در ظلمت و تاریكی گرفتارند و كسانی كه در جهل و نادانیاند، توجه خاصی دارد. درواقع، اكثر مخاطبانش، از همین اقشارند كه البته اینان اكثریت مردم را تشكیل میدهند.
استاد اشاره دارد كه دنیای اینان را كاملاً مشاهده كرده و به خوبی میشناسد. همین باعث شده كه ارتباط او با چنین مردمانی بسیار عمیق و قدرتمند باشد.
همچنین او از افراد متكبّر، متعصّب، بدبین و مردد، و اشخاص عالمنما گریزان است.
تعلیمات آواتار، «هنر زندگی متعالی» و همچنین، «حركت الهی» نامیده میشود. جوهر تعالیم او، دریافت حضور الهی و آشكاری عشق به خداوند است كه به آن «عاشقانه زیستن در حضور الهی» گفته میشود. تعالیم آواتار، بر اصولی معین و پایههایی معلوم قرار دارد.
هنر زندگی متعالی، نه شریعتی جدید است و نه طریقتی تازه، بلكه «تفسیر و مفهوم كلام خداوند زنده در زمان كنونی» است. اساس تعلیمات آواتار «حقیقتگرایی» (هستیگرایی، حضورگرایی، ...) به جای موهومگرایی است. و این همان، خداگرایی (خداپرستی، خداخواهی، خدامحوری، خداتوجهی، خدابینی و خداشیفتگی ...) در برابر خودگرایی (خودپرستی، خودخواهی، خودبینی، خودشیفتگی و خودمحوری...) است. در هنر زندگی متعالی بر كیفیت و باطنگرایی در برابر ظاهرگرایی، و زندهپرستی در برابر مردهپرستی تأكید میشود.
تعالیم استاد «میم» رام اللّه در دو سطح جریان دارد. سطح اول، شامل آموزشهای ساده و عمومی است كه مرحلهی «احیاء و تولد دوباره» نام دارد. این دورهی بیداری از خواب، گشودن چشمها و گوشها، حركت اذهان و فعّال شدن قلبهاست. سطح دیگر آموزشهای او كه تنها برای منتخبین و پذیرفتهشدگان میباشد، هنرهای ماورایی نام دارد كه مرحلهی «تعلیم اسرار» محسوب میشود.
سالهاست كه روند تعلیم «هنرهای ماورایی» شروع، و آموزشهای عمومی و آشكار او دو سال است كه آغاز شده.
آواتار چكیدهی كلام و آموزشهای خود را در «وحده لا اله الاّ هو»[3] بیان میكند و وظیفهی خود را تعلیم و تحقّق آن میداند. او بر پیوند و نزدیكی میان ادیان، ملتها و جریانات گوناگون تأكید دارد.
او بكرّات و بصورتی بدیهی و بسیار جدی از ضرورت انقلابی جهانی و وقوع آن در زمین سخن گفته و به تأكید اشاره میكند كه ما باید جهان را برای «ظهوری الهی و تحولی بزرگ» آماده كنیم و خود مهیا شویم.
«بشر به انقلاب آگاهی و تحوّلی باطنی، به شدّت نیازمند است. تحوّلی بزرگ كه به آشكاری حقیقت و حضور الهی در جهان منجر خواهد شد. خداوند به این نیاز حیاتی بشر، پاسخگوست و او را از مرگ و رنج و بیماری، نجات میدهد. نجات و تعالی بشر، در بازگشت به حضور الهی و رهاییش در وصل به اوست.»
«جمعی از دوستداران استاد رام اللّه»